وقتی که نادرشاه به قصد زیارت حضرت علی (ع) وارد نجف
اشرف شد پس از زیارت آن حضرت به منزل سیدهاشم موسوی
(یکی ازعلمای نجف) آمد، دیدسید برروی حصیری نشسته است و
زندگی بسیارساده وبی آلایشی دارد. شاه وقتی خواست ازخدمت سید
مرخص شودعرض کرد: من نادرشاهم و قدرت در دست من است و اگر
هرحاجت ونیازی داریدامرکنید تا انجام دهم وبه این است اگرهرحاجت ونیازی
داریدامرکنید تا انجام دهم به این خدمت مرجوعه افتخارکنم سید درجواب گفت:
بلی من ازشاه می خواهم که جلواین پشه ها را بگیرد که مرا اذیت نکنند چون
اینها نمی گذارند من راحت بخوابم، شاه گفت: من به دفع آنها قادرنیستم چیزی از
من بخواهیدکه من قادربه آن باشم مانند مال دنیا و پول که برای شمانفعی داشته
باشد، سید در جواب فرمود: من آنها را ازکسی می خواهم که برهمه چیز قدرت
دارد پس شاه حرکت کرد و رفت.
موضوع مطلب :